دانشمندان با تحقیق بر روی ریشههای ژنتیک مردم مصر که از حدود 150 مومیایی به دست آمدهاند، توانستند پنجرهای جدید به سوی مطالعه درباره تاریخ اسرار آمیز مصر باز کنند.
دانشمندان برای نخستین بار توانستند تمامی مجموعه دادههای ژنومی را از مومیاییهای مردم مصر باستان استخراج کنند. ...
دانشمندان با تحقیق بر روی ریشههای ژنتیک مردم مصر که از حدود 150 مومیایی به دست آمدهاند، توانستند پنجرهای جدید به سوی مطالعه درباره تاریخ اسرار آمیز مصر باز کنند.
دانشمندان برای نخستین بار توانستند تمامی مجموعه دادههای ژنومی را از مومیاییهای مردم مصر باستان استخراج کنند. نتایج و مشاهدات به دست آمده بسیار شگفتانگیزند، چرا که نشان میدهند چگونه تمدنهای باستانی گذشته با یکدیگر در آمیختند. همچنین این یافتهها را باید پنجرهای جدید به سمت مطالعه DNA پیشینیان و مخصوصا ژنتیک مردم مصر دانست.
یک تیم بینالمللی متشکل از دانشمندان، که توسط محققان دانشگاه توبینگن و موسسه ماکس پلانک برای علم تاریخ بشر در ینا آلمان رهبری میشدند، بر روی 151 نمونه به دست آمده از مومیاییها آزمایشاتی انجام دادند. این مومیاییها از یک منطقه در کنار رود نیل کشف شده بودند. طبق گفته آنها، این نمونهها بین هزار و چهارصد تا چهارصد سال پیش از میلاد زندگی میکردند. بر روی آنها روش تعیین توالی DNA با میزان خروجی بالا پیاده شد که به دانشمندان اجازه میداد مجموعه دادههای ژنومی آنها را بازسازی کنند.
به گفته یکی از نویسندگان مطالعه، تیم تحقیقاتی در تلاش بود تا بداند آیا حمله اسکندر مقدونی و دیگر قدرتهای برتر تاریخ باستان، بر روی DNA مردم مصر اثر ژنتیکی گذاشته است یا خیر.
عدم تغییر ژنتیک مردم مصر طی یورش قدرتها
به عنوان نمونه، در سال 332 قبل از میلاد، اسکندر مقدونی و ارتش وی حین عبور از مصر به آن یورش بردند. این تیم تحقیقاتی نه تنها از میراث اسکندر، بلکه از هیچ یک از دیگر قدرتهای یورش برده به این کشور اثری در ژنتیک مردم مصر پیدا نکردند. ژنتیک مردم مصر باستان مورد تحقیق آنها، که حدود هزار و سیصد سال بین نخستین و آخرین آنها فاصله زمانی وجود دارد، هیچ تغییر مهمی به خود ندیده است. به این ترتیب یورش قدرتهای دیگر به این کشور تاثیر ژنتیکی بر روی مردمان این تمدن نداشته است.
همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که مصریان باستان به جمعیتهای آناتولی و نوسنگی اروپا بسیار نزدیک بودهاند. تیم تحقیقاتی، در نمونه مومیاییهای مصری کشف شده در کنار رود نیل اثر ژنتیکی زیادی از مناطق شام پیدا کردند که امروز شاهد قرارگیری کشورهای ترکیه و لبنان در این مناطق هستیم.
ژنتیک مردم مصر
البته اصل و نسب ژنتیکی مردم مصر امروزی کاملا با مردم مصر باستان تفاوت دارد، چرا که حدود هشت درصد DNA آنها با جمعیت جنوب صحرای آفریقا مشترک است. اطلاعات به دست آمده از مومیاییها به یک دوره طولانی مدت اشاره دارند که طی آن اصل و نسب مردم مصر باستان با همتایان ساکن در آفریقای جنوبی آمیخته نشد. به گفته تیم تحقیقاتی، تغییر ژنتیکی مردم مصر باستان و تبدیل DNA آنها به چیزی که امروز در مردم مصر مدرن شاهد هستیم، طی حدود هزار و پانصد سال گذشته اتفاق افتاده است.
بر اساس این مطالعه، تجارت برده که به سبب آن حدود هفت میلیون نفر از کشورهای آفریقای جنوبی به آفریقای شمالی انتقال داده شدند، طی هزاران سال و تا رسیدن به قرن نوزدهم سبب شده تا ژنتیک مردم مصر تغییر پیدا کند. دانشمندان امیدوارند به لطف یافتههای به دست آمده از این مطالعه قادر باشند به زودی بر روی انواع جغرافیایی وسیعتری از مومیاییها آزمایش انجام دهند. به این وسیله نه تنها اطلاعات بیشتری درباره تمدن اسرار آمیز مصر باستان به دست خواهد آمد، بلکه روند تغییرات ژنتیکی مردمان تمدنهای گذشته طی گذر زمان و عوامل تاثیرگذار بر روی این دسته از تغییرات نیز مشخص میشود. نتایج این مطالعه بر روی ژنتیک مردم مصر به صورت مفصل در مجله Nature Communications منتشر شده است.
موجودات فضایی در کدام قسمت از جهان هستی سکونت دارند؟ به عقیده برخی دانشمندان، فرازمینی ها در بدترین زمان ممکن، به خوابی عمیق و طولانی مدت رفتهاند!
فرآیند «خواب عمیق»، تا به امروز قسمتی از فیلمهای علمی تخیلی بوده است و نمونههای آن را در فیلمهای 2001 ...
موجودات فضایی در کدام قسمت از جهان هستی سکونت دارند؟ به عقیده برخی دانشمندان، فرازمینی ها در بدترین زمان ممکن، به خوابی عمیق و طولانی مدت رفتهاند!
فرآیند «خواب عمیق»، تا به امروز قسمتی از فیلمهای علمی تخیلی بوده است و نمونههای آن را در فیلمهای 2001 ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey) و در میان ستارهای (Interstellar) دیدهایم. طی این فرآیند، اشخاص به خوابی طولانی مدت میروند و بدن آنها با مصرف انرژی کمتر، تمامی نیازهای حیاتی از جمله آب و غذا را نیز توسط یک کپسول مخصوص دریافت میکند. دانشمندان بر این باورند که ما انسانها نیز به منظور تحقق سفرهای فضایی طولانی مدت، میبایست رویای خواب عمیق را به واقعیت تبدیل کرده و از آن به عنوان فرصتی جهت سفر به دوردستهای کیهان استفاده کنیم.
آیا قلمروی موجودات فضایی در فاصلهای بسیار دورتر از ما واقع شده است؟
بزرگی جهان هستی را در نظر بگیرید؛ دنیایی پهناور و غنی از میلیاردها کهکشان، ستاره، سیاره و احتمال وجود حیات در بخش بزرگی از آنان، موجودات فضایی در کدام قسمت از آن سکونت دارند؟ چرا تاکنون موفق به کشف آثاری از آنان نشده و تمامی جستجوها، از تنها بودن ما در کل دنیا حکایت دارند؟ آیا میتوان این موضوع را به فاصله بسیار دور تمدن بیگانگان با سیاره زمین نسبت داد؟
موجودات فضایی
در آخرین تلاش برای حل این معما، گروهی از محققان فرضیه جدیدی را مطرح کردند. آنها بر این باورند که موجودات فضایی ، به خواست خودشان در خواب عمیق و طولانی مدت به سر میبرند. موجودات فضایی ، در انتظار آیندهای هستند که در آن، جهان در حالتی بسیار سردتر از حالا قرار دارد، جایی که تامین انرژی به شکل غیرقابل باوری آسانتر خواهد بود.
این مقاله جدید توسط دانشمندانی با نامهای آندرس سندبرگ (Anders Sandberg)، استوارت آرمسترانگ (Stuart Armstrong) و میلان سرکوویچ (Milan Ćirković) آماده گردیده و سعی دارد به این معمای دیرینه، پاسخی متفاوت بدهد. آندرس سندبرگ (عصبشناس دانشگاه آکسفورد)، استوارت آرمسترانگ (متخصص هوش مصنوعی) و میلان سرکوویچ (دانشیار پژوهشی ارشد در رصدخانه نجوم صربستان)، استدلال میکنند که تمدنی بسیار پیشرفتهتر از ما، بخش بزرگی از جهان هستی را جستجو کردهاند. آنها با قرار گرفتن در حالت خواب عمیق و طولانی مدت، در انتظار فرا رسیدن زمانی بهتر برای ادامه زندگی هستند.
در حال حاضر، تابش زمینه کیهانی هرچیزی در جهان را داغتر از 3 کلوین میکند. با انبساط مداوم کیهان، این دما به شکل نمایی کاهش یافته و شرایط را برای موجودات فضایی و تمدن پیشرفته آنها، سادهتر میسازد.
بسیاری از دانشمندان استدلال میکنند که موجودات فضایی وجود ندارند؛ چرا که تلاشهای چند ساله ما برای مشاهده اثری از آنان بی نتیجه بوده است. از طرفی، برخی دیگر بر این باورند که قلمروی موجودات فضایی در ناحیهای بسیار دور واقع شده و ما امکان دسترسی به آنان را نداریم. اما این گروه از دانشمندان، با مطرح ساختن فرضیه خواب عمیق موجودات فضایی ، امکانپذیر بودن شانس بالای حیات در سیارههای مختلف را رد نکرده و سعی بر آن دارند که با حفظ این احتمال، دلیلی را برای عدم کشف آثاری از زندگی آنان ارائه کنند.
موجودات فضایی
تابستان خوابی و یا «مرگ کاذب – خواب عمیق و طولانی مدت»، فرضیهای است که دانشمندان حاضر در این مطالعه، با تکیه بر آن، نظرات و ایدههای خود را مطرح میسازند.
همزمان با پیشرفتهتر شدن یک جامعه از لحاظ فرهنگ و تکنولوژی، بسیاری از فعالیتها جای خود را به سیستمهای ماشینی خواهند داد. امروزه ما انسانها در تلاش هستیم که با توسعه هوش مصنوعی و ساخت اعضای مصنوعی بدن، دستگاههایی را بسازیم که بتواند با مغز انسان ارتباط برقرار کند. تصور کنید که چندین هزار تمدن پیشتر از ما، موفق به اکتشاف چنین دستاوردی شده و اکنون در حال استفاده از آن باشند.
دانشمندان ناسا در موسسه SETI، جستجوی خود برای حیاتهای بیگانه را به نشانههای بیولوژیکی محدود نساخته و معتقدند که موجودات فضایی ، ممکن است به علمی پیشرفته از هوش مصنوعی دست یافته و به مرزهای فراتری از گوشت و خون رسیدهاند. ایده نهفته در پس زمینه این فرضیه، بر این واقعیت استوار است که بیگانگان فضایی، به ناکارآمدی بدنهای خود پی برده و پیش از آنکه دیر شود، مغزهای خود را در درون سیستمهای کامپیوتری آپلود کردهاند. با جمعآوری اطلاعات تمامی این مغزها در درون یک ماشین مصنوعی، آنها موفق به ساخت ارزشمندترین منبع پردازشی شدهاند.
موجودات فضایی
آیلان ماسک (Elon Musk) به عنوان مغز متفکر کمپانیهای اسپیس ایکس (SpaceX)، تسلا موتورز (Tesla Motors) و نئورالینک (Neuralink)، بر این باور است که چنین واقعیتی هماکنون نیز اتفاق افتاده و ما در درون یک توهم ماتریکسی زندگی میکنیم.
فرضیه تابستان خوابی و یا خواب عمیق میگوید که اگر انرژی، تنها منبع لازم برای ادامه حیات یک تمدن باشد، در این صورت فراهم شدن شرایط مناسب برای ادامه پیشرفت، از اهمیت ویژهای برخودار است.
آندرس سندبرگ و میلان سرکوویچ در این باره میگویند:
فرآیند پردازش اطلاعات، با درجه حرارت رابطه مستقیم دارد. اگر یک سیستم کامپیوتری تا 10 بار خنکتر باشد، فرآیند پردازش اطلاعات نیز تا 10 بار کارآمدتر خواهد بود.
بنابراین، با انبساط دائم کیهان، جهان رو به سردی پیشروی میکند. با تکیه بر این فرضیه، میتوان نتیجه گرفت که موجودات فضایی با قرار گرفتن در حالت خواب عمیق، سعی بر آن دارند که شرایط فعلی جهان را شت سر گذاشته و در آیندهای دور و در جهانی با شرایط مناسبتر به ادامه حیات بپردازند.
به عقیده دانشمندان، موجودات فضایی احتمالا یک بخش بزرگ از کیهان را مورد کاوش قرار داده و با استفاده از منابع ارزشمند آن، به بسیاری از یافتههای تکنولوژیکی دست یافتهاند. اکنون بخش بزرگی از تمرکز خود را بر بهینهسازی امور خود معطوف ساختهاند. از جمله این امور میتوان به فرآیند پردازش اطلاعات مورد نیاز اشاره کرد، اطلاعاتی که برای افزایش بهرهوری آن، میبایست منتظر آیندهای سردتر باشند.
موجودات فضایی
البته بسیاری از دانشمندان نیز با چنین فرضیهای متقاعد نمیشوند! دیوید برین (David Brin) دانشمند آمریکایی و نویسنده علمی و تخیلی بر این باور است که موجودات فضایی ، میلیونها سال زمان ارزشمند خود را برای یک آینده سردتر هدر نمیکنند؛ چرا که آنان میتوانند در همین مدت زمان به دستاوردهای پیشرفتهتری نیز برسند. او در این باره میگوید:
در جهانی خنکتر، محاسبات به شکل بهتری انجام خواهد شد. اما هدر دادن این زمان طولانی مدت، تا حد بسیاری دور از ذهن است.
آندرس سندبرگ برای تشریح بهتر این فرضیه، به مثال خریدن و خوردن کیک اشاره میکند:
یک کیف پول را تصور کنید که در آن تعداد محدودی از اسکناسها (انرژی) را دارید. خرید این کیک، بعد از به اتمام رسیدن کریسمس با قیمت ارزانتری امکانپذیر است. اگر شما میخواهید که مقدار کیک بیشتری را تهیه کنید، لازم است که حتما تا بعد از کریسمس صبر کنید. در غیر این صورت، با اسکناسهای فعلی مقدار کمتری از آن نصیبتان خواهد شد.
هوش مصنوعی و ارتباط مغز انسان با کامپیوتر ، سرانجام ما را به نقطهای خواهد رساند که امکان تبادل افکار و اندیشهها با سیستمهای کامپیوتری فراهم گردد. اگر شرایط زندگی در کره زمین به جنگ و یا ویرانیهای غیرقابل پیشبینی برسد، ادامه زندگی در یک هارد دیسک کامپیوتری در سیاره مریخ نیز ایدهی بدی نیست!
اکتشاف یک راکتور هسته ای باستانی در معدن اورانیوم اوکلو در جمهوری گابن، بسیاری از دانشمندان و متخصصان انرژی اتمی را بهتزده کرده است!
کشف راکتور هسته ای باستانی 2 میلیارد ساله در آفریقا، دانشمندان را بهتزده کرد!
در سال 1972 میلادی، ...
اکتشاف یک راکتور هسته ای باستانی در معدن اورانیوم اوکلو در جمهوری گابن، بسیاری از دانشمندان و متخصصان انرژی اتمی را بهتزده کرده است!
کشف راکتور هسته ای باستانی 2 میلیارد ساله در آفریقا، دانشمندان را بهتزده کرد!
در سال 1972 میلادی، کارگری در یک کارخانه فرآوری سوخت هستهای، متوجه یک چیز مشکوک در یک قطعه اورانیوم استخراج شده از معادن آفریقا شد. مانند تمامی اورانیومهای طبیعی، این قطعه نیز شامل 3 ایزوتوپ جرمهای اتمی مختلف بود که شامل: فراوانترین نوع آن یعنی اورانیوم 238، کمیابترین نوع آن یعنی اورانیوم 234 و اورانیوم غنی شده 235 است. این کشف جدید، متخصصان کمیسیون انرژی اتمی فرانسه (CEA) را برای هفتهها بهتزده کرد!
در جاهای دیگر پوسته زمین و یا بر روی سطح کره ماه یا شهابسنگها، مقدار فراوانی طبیعی ایزوتوپهای اورانیوم 235، سهمی 0.720 درصدی از کل اورانیومهای طبیعی را به خود اختصاص داده است. اما آنالیزهای صورت گرفته بر روی قطعه اورانیوم کشف شده در معدن اورانیوم اوکلو (Oklo) در جمهوری گابن، 0.717 درصد از کل را شامل میشود. همین اختلاف بسیار جزئی در اعداد، موجب تعجب محققان فرانسوی شد. این تفاوت غیرعادی، نشان میدهد که قسمتی از این معدن از مقدار استاندارد اورانیوم 235 پایینتر بوده؛ به بیان دقیقتر، حدود 200 کیلوگرم از این اورانیوم در گذشتهای دور استخراج شده است.
راکتور هسته ای باستانی
آن چیزی که در معدن اوکلو کشف شد، همه را شگفتزده کرد! به عقیده دانشمندان، این معدن در واقع راکتور هسته ای باستانی بسیار پیشرفتهای بوده که حتی احتمالا دانش امروزی ما نیز از آن عقبتر است! بر اساس برآوردهای صورت گرفته، قدمت این راکتور هسته ای باستانی به 1.8 میلیارد سال قبل بازمیگردد. همچنین این راکتور هسته ای باستانی 2 میلیارد ساله ، به مدت 500 هزار سال فعالیت داشته است. محققان با انجام چند آزمایش دقیق دیگر، نتایج مربوطه را در یک نشست آژانس بین المللی انرژی اتمی به صورت عمومی اعلام کردند. بر اساس گزارشات آژانسهای خبری آفریقا، محققان با بررسی مناطق اطراف این معدن، موفق به کشف ضایعات هستهای و همچنین نشانههایی از شکافت اتمی شدند!
باورنکردنی است اگر بدانید که مقایسه این راکتور هسته ای باستانی ، با راکتورهای امروزی ما چه نتیجهای خواهد داشت! گفته میشود که این راکتور اتمی باستانی با قدمتی 2 میلیارد ساله، هم در طراحی ظاهری و هم از نظر طراحی عملکرد، تفاوت بسیاری با راکتورهای امروزی ما داشته است. در واقع راکتورهای امروزی ما، با این راکتور هسته ای باستانی غول پیکر قابل مقایسه نیستند؛ چرا که طول این راکتور قدیمی، چندین کیلومتر بوده است! نکته جالب توجه این است که تاثیرات گرمایی این راکتور هسته ای باستانی ، به شعاع 40 متری اطراف محدود بوده است. جالبتر اینکه دانشمندان با بررسی مکانهای اطراف این معدن، پسماندهای رادیواکتیوی مربوطه را نیز کشف کردهاند!
نکته دیگر اینکه این واکنش هستهای زنجیرهای، نه تنها در گذشتهای دور رخ داده، بلکه کاملا کنترل و تعدیل شده بوده است! با استناد به علم امروزی بشر، نتیجه آزادسازی انرژی یک واکنش هستهای، انفجاری بزرگ و لحظهای است. نکته جالب در مورد این راکتور هسته ای باستانی، این است که راکتور مذکور، ضمن جلوگیری از وقوع انفجار، مانع تخلیه ناگهانی لحظهای انرژی شده و تمامی این فرآیند، به صورت کنترل شده در اختیار گذشتگان قرار داشته است.
محققان راکتور هسته ای اوکلو را یک راکتور هسته ای طبیعی نامگذاری کردهاند، اما به نظر میرسد که حقیقت چیزی فراتر از اینهاست. برخی از محققان حاضر در این آزمایش، به این نتیجه رسیدند که مواد معدنی در این معدن، در گذشتهای دور غنیسازی شده و به صورت خود به خود، منجر به شکلگیری یک واکنش زنجیرهای شده است. در واقع این راکتور هسته ای باستانی ، از یک سیستم کنترل کننده آبی پیشرفتهای استفاده میکرده است. این در حالیست که راکتورهای عصر مدرن، از میلههای کادمیوم و گرافیت برای کنترل شرایط استفاده میکنند.
با این حال دکتر گلن سیبورگ (Glenn T. Seaborg)، به عنوان رئیس سابق کمیسیون انرژی اتمی آمریکا و برنده جایزه نوبل در زمینه پیوند عناصر سنگین، میگوید برای سوختن اورانیوم در یک واکنش، لازم است تمامی شرایط درست و دقیق باشند. برای مثال، آبی که در واکنشهای هستهای استفاده میشود، میبایست کاملا خالص باشد. حتی وجود مقدار بسیار کمی از ناخالصی در آب، موجب توقف در عملیات میشود. مشکل اصلی اینجاست که آب خالص، به طور طبیعی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد!
تا به اینجا، چندین متخصص در مورد این کشف عجیب و غریب در معدن 2 میلیارد ساله آفریقا صحبت کردند. تعدادی از این دانشمندان، اظهار داشتهاند که در هیچ یک از دورههای زمینشناسی در منطقه اوکلو، اورانیوم 235 به صورت طبیعی وجود نداشته است؛ از این رو تا حد بسیاری میتوان احتمال وقوع این واکنش هستهای به صورت «طبیعی» را رد کرد. اگر این مواد معدنی به صورت خودکار شروع به انباشته شدن کرده باشند، با توجه به کندی تجزیه رادیواکتیو در اورانیوم 235، مواد قابل شکافت تنها 3 درصد از مقدار کل آنان را تشکیل میداده است. این مقدار برای وقوع یک واکنش هستهای به صورت طبیعی بسیار بسیار اندک است.
راکتور هسته ای 2 میلیارد ساله باستانی در جمهوری گابن، بر اساس گفتههای کارشناسان، صدها هزار سال فعالیت داشته و در فواصل زمانی منظم، غیر فعال و مجددا فعال شده است. فرآیند شکافت هستهای تا زمان موجود بودن آب در این راکتور ادامه داشت و زمانی این عملیات متوقف شد که تمامی منبع آب موجود، به علت حرارتهای این راکتور هستهای به بخار تبدیل شد. واکنش هستهای، با در دسترس بودن مجدد آب، امکان شروع دوباره داشت. بدین ترتیب، به علت فعال و غیرفعال شدنهای متناوب در عملکرد این راکتور هسته ای باستانی، راکتور اتمی اوکلو از نوع پایدارترین این راکتورها بود. گفته میشود که با پایان یافتن اورانیوم 235 قابل شکافت، سرانجام فعالیت راکتور طبیعی گابن متوقف شده است.
عمر طولانی مدت عملکرد راکتور اتمی گابون، نسبت به پیدایش آن از اهمیت بیشتری برخوردار است! این راکتور هسته ای باستانی ، توانسته تا 2 میلیارد سال دوام داشته باشد. ثبات بسیار بالای این راکتور، به 2 فاکتور مهم بستگی دارد: ثبات بسیار زیاد در پوسته قاره آفریقا و عدم ترکیب ذخایر اورانیوم با اکسید آبهای زیرزمینی. راکتورهای هسته ای باستانی در گابن، تا حد بسیاری توسط مواد کربن و خاک رس احاطه شده بود و همین امر، موجب جنبش مناسب اورانیوم و سایر عناصر رادیواکتیو گردیده است.
این احتمال نیز وجود دارد که در حدود 2 میلیارد سال قبل، راکتورهای اتمی دیگری نیز در سایر نقاط مختلف جهان نیز وجود داشته باشند. احتمالا هنوز هم در نقط مختلفی از زمین، راکتورهای طبیعی دیگری نیز وجود داشته باشند، اما با این حال همچنان راکتور هسته ای باستانی گابن، از با ارزشترین و پایدارترین آنان به شمار میرود. مطالعه علمی این راکتورها، چشماندازهای منحصر به فردی را از انرژی هستهای ساخت انسان و ذخیرهسازی زبالههای هستهای به ما نشان میدهد.
قدرت انسان های جهش یافته چیزی است که همه انسانها رویای آن را در سر میپرورانند؛ آیا این احتمال وجود دارد که ابرانسان ها هم اکنون نیز در میان ما باشند؟
پس از گذشت میلیونها سال از تکامل انسان، امروزه بسیاری از ویژگیهای انسان مدرن برای همه ...
قدرت انسان های جهش یافته چیزی است که همه انسانها رویای آن را در سر میپرورانند؛ آیا این احتمال وجود دارد که ابرانسان ها هم اکنون نیز در میان ما باشند؟
پس از گذشت میلیونها سال از تکامل انسان، امروزه بسیاری از ویژگیهای انسان مدرن برای همه شناخته شده است. ایستادن بر روی دو پا و تکامل یافتن مغز در طول میلیونها سال از جمله ویژگیهای شناخته شده انسان هستند. از سویی دیگر، گفته میشود که کلاس دیگری از انسان نیز وجود دارد! این دسته از انسانها، دارای قدرتهایی خارقالعاده و غیرقابل باور هستند که از جمله آنان میتوان به توانایی کنترل ذهن، کنترل امواج الکترومغناطیسی و بسیاری دیگر اشاره کرد. نمونههایی از چنین قدرتهایی را میتوان در فیلمهای علمی تخیلی، همچون سری محبوب و پرطرفدار ایکس-من (X-Men) مشاهده کرد.
انسان های جهش یافته
تاکنون هیچ گزارشی از حضور چنین انسان های جهش یافته ای، در بین انسانها منتشر نشده است. اما آیا وجود چنین انسانهایی را میتوان به طور قطع بر یقین رد کرد؟ خلاقیت بسیاری از این دسته از ابرانسانها، در نوع خود شگفتانگیز است؛ امکان دید در شب، پرواز کردن، توانایی کنترل افکار و … از جمله مواردی به شمار میروند که تصور آنان نیز در ذهنهای ما نمیگنجد.
در این مقاله، به بررسی نظریههای مختلف در اینباره میپردازیم که در نوع خود جالب توجه هستند. زیستشناسان تکاملی، دانشمندان و آیندهپژوهان تا حد بسیاری معتقدند که احتمالا انسان های جهش یافته ، هماکنون و یا در آیندهای نزدیک در میان ما زندگی خواهند کرد. به عقیده محققین، برخی از این تواناییهای فوقالعاده، به صورت علمی نیز قابل دستیابی هستند. این جهش چشمگیر در انسانهای امروزی، در کنار ما رخ نخواهد داد؛ به بیان دیگر اتفاقاتی همچون سفر به مریخ، تغییرات ناگهانی اقلیمی و … میتوانند موجب وقوع این جهش مهم در نژاد انسانهای امروزی باشند.
عقیده اسکات سولومون (Scott Solomon) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
اسکات سولومون به عنوان استاد دانشگاه، زیستشناس و نویسنده کتاب «انسانهای آینده: واقعیت علم تکامل مداوم ما» (Future Humans: Inside the Science of Our Continuing Evolution)، در این باره میگوید:
بعید به نظر میرسد که قوانین تکامل فعلی ما، انسانها را به ابرانسان ها تبدیل کند! «انتخاب طبیعی» واقعیتی نیست که منجر به شکلگیری توانایی کنترل ذهن و یا تلهپاتی در افراد شود. ما باید بپذیریم تکامل صفاتی همچون پرواز که قوانین گرانش را زیر پا میگذارد، در انسان دور از ذهن هستند. اما تکنولوژی تغییر در DNA و اصلاح ژنتیکی افراد به کمک CRISPR/Cas 9 برای ویرایش ژنوم، ممکن است در این واقعیات تغییراتی را به وجود آورند. در واقع ممکن است که در آیندهای نزدیک، شاهد ظهور انسانها و یا موجودات دیگری با قابلیتهای منحصر به فرد باشیم.
برای مثال، انسانها قادر هستند طیف مشخصی از نور را ببینند. این در حالیست که برخی موارد، حشرات قادر به مشاهده نورهایی هستند که از دیدگاه ما نامرئی بوده و قابل مشاهده نیستند. به عنوان مثال، اشعه ماوراء بنفش از این دسته از نورها به شمار میرود، در واقع برخی از موجودات به صورت فیزیکی قادر به دیدن آن هستند، این در حالیست که ما انسانها توانایی دیدن آن را نداریم؛ چرا که سلولهای دریافت کننده نور در چشمان ما، قابلیت تشیخص آنان را ندارد. بنابراین، اگر ما ژنتیک حشرات با قابلیت مشاهده اشعه ماوراء بنفش را بشناسیم، قادر خواهیم بود با اصلاح ژنتیکی انسانها، این قابلیت را به آنان نیز هدیه کنیم!
حال اگر انسانها به مریخ سفر کرده و شروع به انطباق با شرایط این سیاره کنند، آیا وضعیت تغییر میکند؟
برخی دیگر از موجودات، میتوانند حرارت را در محدوده مادون قرمز تشخیص دهند که مارها و یا برخی از حشرات از جمله آنان هستند. بنابراین باز هم میتوان گفت که در صورت شناسایی این ساختار ژنتیکی، میتوان این قابلیتها را به نژاد انسان نیز اضافه کرد. لازم به ذکر است که برای تولید یک نسل کاملا جدید و پیشرفتهتر از انسانها، لازم است که از ترکیب آنان با یکدیگر جلوگیری به عمل آورد. در واقع کره زمین، دارای شرایطی مناسب برای تکامل شکل انسان امروزی است. بنابراین میتوان با ارسال انسانها به سایر سیارات منظومه شمسی از جمله کره مریخ، آنان را با شرایط جدید محیط منطبق کرد. چه از طریق انتخاب طبیعی و چه از طریق اصلاح ژنتیکی، آنها شرایط زندگی در سایر سیارات را پیدا خواهند کرد. این امر میتواند منجر به تغییر اساسی تفکر فعلی ما، از نحوه تکامل در محیطهای مختلف شود.
عقیده پیتر وارد (Peter Ward) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
پیتر وارد به عنوان استاد دانشگاه واشنگتن، زیستشناس و نویسنده کتابهای مختلف، ریشههای نحوه تکامل بر روی زمین را زیر ذرهبین قرار داده است. او در اینباره میگوید:
بخش بزرگی از علاقه بیانتها به ابرانسانها، تشکیل ارتشی از آنان است! ابرسربازها، بهترین اعضای یک تیم نظامی هستند که در مقایسه با هر شکل دیگری از آنان، مزایای بهتری دارند. در رابطه با این موضوع، هیچ چیز بهتر و مناسبتر از ساختار بیولوژیکی نیست؛ حتی سیلیکون و فلز! سربازی که به سختی بتوان او را از پای درآورد، یا سربازی که گرسنه و تشنه نشود؛ از جمله ایدههایی هستند که ما را در مورد ابرسربازها مشتاقتر میکنند. تصور کنید که یک نیروی نظامی، تا 5 الی 6 روز نیازی به خوابیدن و یا خورد و خوراک نداشته باشد، هریک از این موارد میتواند به عنوان یک مزیت بسیار مهم جنگی مورد توجه قرار گیرد. به کمک CRISPR/Cas 9، ما میتوانیم یک ژن را در ساختار ژنتیکی یک موجود زنده کارگذاری کنیم. حتی کارگذاری این ژن به صورت کنترل شده نیز میتواند عمل کند، برای مثال در برخی مواقع خاص، این موجود زنده قادر خواهد بود یک ویژگی منحصر به فرد را فعال یا غیرفعال کند. مهمترین ژنها از نوع «قابل تنظیم» هستند؛ چرا که میتوانند همچون یک ژنرال جنگی، هزاران ژن دیگر را تحت اختیار خود بگیرند.
ژان-باتیست لامارک (Jean-Baptiste Lamarck) به عنوان زیستشناس معروف فرانسوی در قرن 18 میلادی، با وضع کردن دیدگاه لامارکیسم، سر و صدای بسیاری به پا کرد. او بر این باور بود که افراد بر حسب استفاده از اندامهای مختلف بدن خود، ممکن است برخی صفات را اکتساب و برخی دیگر را از دست بدهند. با وجود آنکه عقاید او در مورد گردنهای بلند زرافهها، از سوی بسیاری از افراد مورد تمسخر قرار میگیرد، باید توجه داشت که از نظر «رفتار»، عقیده او کاملا درست بوده است! برای مثال، افرادی را در نظر بگیرید که در طول جنگها از بین رفتهاند و یا زنانی را که بر حسب مشکلات موجود در زندگی، افسردگی طولانی مدتی را تجربه کردهاند. چنین رویدادهایی، موجب تغییراتی وحشتناک در زندگی این افراد شده و و تغییری دائمی را ایجاد میکند. تا جایی که برخی از این تغییرات و رفتارها، به فرزندان آنان نیز منتقل میشود. این تغییرات ژنتیکی، به صورت واقعی در میان مردم در حال شکلگیری بوده و به اپی ژنتیک معروف است. اپی ژنتیک میتواند منجر به یک تکامل بسیار بزرگ شود. برای مثال، میزان استرس در مردمان آمریکا از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ را میتوان به عنوان یکی از همین تکاملها به شمار آورد.
عقیده جنیفر گیدلی (Jennifer M. Gidley) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
جنیفر گیلدی به عنوان استادیار دانشگاه تکنولوژی سیدنی و مدیر عامل فدراسیون مطالعات جهان آینده (World Futures Studies Federation) و نویسنده کتابهای مختلف در اینباره میگوید:
نظریهپردازان امروزی درباره انسان های جهش یافته ، ادعا میکنند که تنها راهکار موجود برای تبدیل انسان به ابرانسان، افزایش دانستههای فعلی از تکنولوژی، بیولوژی و ساختارهای ژنتیکی است. از طرفی، دیدگاههای مربوط به ترکیب انسان و ماشینهای تکنولوژیکی نیز در نوع خود جالب توجه هستند. برای مثال تکینگی ری کرزویل و یا جذب سرمایههای چشمگیر برای توسعه توری های عصبی ایلان ماسک، از جمله این ایدهپردازیها به منظور ترکیب مغز انسان با هوش مصنوعی هستند. جالب است بدانید که ایده تبدیل انسان به موجودات جهش یافته ، مسئله جدیدی نیست! فردریش نیچه (Friedrich Nietzsche) به عنوان فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی، در سال 1882 چنین مسئلهای را در نوشتههای خود مورد توجه قرار داده بود. ایدههای او، ضمن ترکیب تکامل بیولوژیکی داروین با نوشتههای آرمانگرایان آلمان شکل گرفت و ابرانسانها را مورد توصیف قرار داده بود. همانند نیچه، آنری برگسون (Henri Bergson) نیز در سال 1907 میلادی در یکی از نوشتههای خود، به ابرانسانها اشاره کرد. علاوه بر اینها در سال 1950 میلادی، پیر تیلار دو شاردن (Pierre Teilhard de Chardin)، دیرینه شناس و فلسفهدان فرانسوی نیز ضمن اشاره به انسان های جهش یافته، آنان را ابرانسانهایی معرفی کرد که به صورت اکتسابی به چنین تواناییهایی دست یافته بودند.
عقیده جان استوارت (John Stewart) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
جان استورات به عنوان یکی از اعضای تیم تکامل، پیچیدگی و بررسی در دانشگاه آزاد بروکسل و نویسنده مجموعهای از کتابهای مرتبط با تکامل انسان، در اینباره میگوید:
چند جهش ژنتیکی تصادفی میتواند منجر به شکلگیری ابرانسانهایی با تواناییهای پیچیده، همچون قابلیت پرواز شود. آیا یک روستای قدیمی و باستانی با وقوع یک زمین لرزه بسیار بزرگ، میتواند تبدیل به یک شهر بسیار مدرن و پیشرفته شود؟ به برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که تکاملهای مبتنی بر ساختار ژنتیکی، به صورت آزمون و خطا عمل میکنند. از طرفی لازم است بدانیم که بخش بزرگی از جهشهای ژنتیکی، مضر خواهند بود. انطباقپذیریهای جدید و پیچیدهتر، فقط و فقط از طریق چندین نسل امکانپذیر است؛ در واقع در طول این آزمایشها و پیشرفتها، میلیاردها انسان قربانی میشوند. در مقابل، ما میتوانیم ضمن محدود کردن محوده جستجو، از بیشترین تواناییهای ذهن خود نهایت بهره را ببریم. این کار، بسیار کارآمدتر از توسعه و ساخت هزاران موجود جهش یافته است؛ چرا که به علت احتمال خطاهای بسیار بالا، بسیاری از آنان در طی این آزمایشها شکست خورده و از بین میروند.
با این تفاسیر، آیا وقوع زلزله در یک روستای قدیمی، میتواند آن را به یک شهر مدرن تبدیل کند؟ بعید به نظر میرسد!
به نظر من، انسان های جهش یافته را با ایجاد تغییر در اعضای بدن آنان، نمیتوان ایجاد کرد. قوانین فعلی فیزیکی، شیمیایی و مکانیزم خونی بدن انسان، به او اجازه نخواهد داد که همچون اسمارتفونها، بتواند با سایر ذهنهای سراسر دنیا ارتباط برقرار کند. بنابراین، تواناییهای مربوط به انسان های خارق العاده که در فیلمهالی علمی تخیلی به تصویر کشیده میشوند، تماما جنبههایی غیرعلمی داشته و با قوانین طبیعت مغایرت دارند. در حال حاضر، آنها داستانهایی غیرواقعی و تخیلی به حساب میآیند که به نظر میرسد که این واقعیت هیچگاه تغییر نکند.
عقیده اسیا مورفی (Asia Murphy) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
اسیا مورفی به عنوان دانشجوی دکتری زیستشناسی در دانشگاه ایالتی پن در اینباره میگوید:
من بر این عقیده هستم که تواناییهای پرواز، تلهپاتی و کنترل ذهن در انسان های جهش یافته از مشهورترین آنان به شمار میآیند. اما به طور دقیق مطمئن نیستم که فرایند کنترل ذهن و یا برقراری ارتباط ذهنی یا تلهپاتی، چگونه امکانپذیر خواهد بود. برای مثال، فراهمسازی امکان پرواز، علاوه بر تامین بالهای مخصوص، نیازمند تغییر در شکل فعلی بدن ماست؛ بدین منظور، ما نیازمند عضلههایی بهتر در قسمت پشت بدن و در قسمت سینه و همچنین تغییر در مرکز گرانشی بدنمان هستیم. البته توانایی دید در شب ، از بقیه این مهارتها شرایط بهتر و سادهتری دارد.
اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا یک انسان ماورا الطبیعه ، میتواند در کنار ما به چنین تکاملی برسد؟ اگر ابرانسانها، از نژاد انسانهای عادی باشند، میتوان علت جهش ژنتیکی آنان را به یک ژن مغلوب یا نهفته (Recessive) نسبت داد. در چنین شرایطی اگر فرآیند تولید مثل انسان های جهش یافته در کنار ما ادامه پیدا کند، تعداد نژادهای جهش یافته ها باهمدیگر (nn) کم، تعداد ترکیبیها (Nn) بیشتر و (NN) مردمان عادی خواهند بود. حال لازم است که سه سناریوی زیر را در نظر بگیریم:
سناریوی 1- با سمی شدن اتمسفر کره زمین، هر سه نوع مختلف بشر (NN-Nn-nn) برای مقابله با این شرایط سرسخت، با یکدیگر به رقابت میپردازند. انسان های جهش یافته (nn) میتوانند با چنین شرایطی سازگاری پیدا کنند. در چنین سناریویی، جهش یافته ها بر ما غلبه کرده و توسط محیط زیست برای ادامه زندگی انتخاب میشوند.
سناریوی 2- جهش خنثی است و انسان های جهش یافته ، همراه با انسان های عادی به زندگی ادامه میدهند. در چنین سناریویی، سه نوع مختلف از انسانها یعنی افراد عادی (NN)، حاملها (Nn) و جهش یافته ها (nn) در زمین به زندگی خود ادامه خواهند داد.
سناریوی 3- فرآیند جهش در این سناریو مضر است. در این حالت، تنها حاملها و افراد عادی قادر به ادامه زندگی هستند.
در هر صورت، میتوان گفت بهترین شانس برای زندگی جهش یافته ها و انسانهای عادی در کنار همدیگر، این است که جهش یافتهها، کاملا یکسان با نژاد انسانها باشند.
عقیده مارک لورچ (Mark Lorch) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
مارک لورچ به عنوان استاد علوم ارتباطات، از دانشکده علوم ریاضی و فیزیک دانشگاه هال، در اینباره میگوید:
برخی از ایدههای مطرح شده در مورد انسان های جهش یافته و قدرتهای خارقالعاده آنان، همواره در محدودههایی دست نیافتنی قرار دارند. حتی یک نقل قول معروف در سریال محبوب پیشتازان فضا (Star Trek) نیز میگوید: شما نمیتوانید قوانین فیزیک را تغییر دهید! به همین جهت، کاراکترهای علمی و تخیلی شناختهشدهای همچون کوییک سیلور (Quicksilver) و فلش (Flash)، هیچگاه نمیتوانند برای دویدنهای سریعتر از نور، به حد کافی غذا مصرف کنند.
با این حال، چند نمونه شناخته شده از جهش یافته ها در طبیعت نیز وجود دارد؛ از این رو ما این را میدانیم که چنین پدیدهای حداقل از نظر بیولوژیکی امکانپذیر است. پرنده شکاری دلیجه (Kestrel)، دیدگاهی همچون تلسکوپ را در چشمان خود دارد! خفاشها، با استفاده از امواج صوت، میتوانند اشیای محیط را تشخیص دهند. بسیاری از حیوانات ممکن است دارای قابلیتهای ویژهای باشند که از دیدگاه ما، به عنوان قدرتهای خارقالعاده تعبیر شود. مگنیتو (Magneto) به عنوان کاراکتری شناخته شده در سری فیلمهای ایکس-من (X-Men)، قادر به تسلط بر میادین الکترومغناطیسی بود، چنین مهارتی را میتوان در مارماهی و یا حتی کبوترها نیز مشاهده کرد.
عقیده جولیا بونر (Julia Boughner) در مورد انسان های جهش یافته
انسان های جهش یافته
جولیا بونر به عنوان استادیار دانشگاه ساسکاچوان، در اینباره میگوید:
شواهد متعددی از شکلگیری نسل جدیدی از انسانها در کنار گذشتگان ما را میتوان در فسیلهایی قدیمی مشاهده کرد. به نظر من احتمال وقوع چنین پدیدهای در آینده، دور از ذهن نیست. در گذشته تمام تصورها بر این بود که اجداد فسیلی ما، از طریق یک مسیر مستقیم به انسان امروزی رسیدهاند. اما یافتههای اخیر فسیلهای نیاکان ما نشان میدهد که مسئله بسیار پیچیدهتر از اینهاست. در طول تاریخ انسانها، گونههای متنوعی وجود داشتهاند که برخی توانستهاند مدتی طولانی زندگی کنند و برخی دیگر در مدت زمان کوتاهی رو به انقراض رفتهاند. صرف نظر از موجودات فضایی، در همین کره زمین نیز نژادها و گونههای مختلفی از انسانها حضور داشتهاند که در گذر زمان، انسان امروزی تنها بازمانده آنهاست!
اما درباره اینکه ما میتوانیم جهش یافته ها را تکامل بخشیم یا خیر باید بررسی کرد که در حال حاضر در حال انجام چه کارهایی در این زمینه هستیم. یک روی سکه به ما میگوید که انسانهای امروزی، در زمینه کشتار یکدیگر دارای استعدادی ذاتی هستند! از سوی دیگر، همین انسان میتواند به خوبی از همنوع خود مراقب کند. به نظر من، این همان علتیست که موجب شده نژاد فعلی ما تکامل پیدا کرده و یک نظام اجتماعی بزرگ را بر روی زمین تشکیل داده است. اکنون که در عصر آنتروپوسین (Anthropocene) هستیم، شرایط اقلیمی به سرعت تغییر میکند و ما میبایست به عنوان یک «نژاد»، در سطح جهان همچون یک اجتماع متحد عمل کرده و ابرقهرمانهایی را با قابلیتهای همدلی و دلسوزی برای یکدیگر پرورش دهیم. ما باید ابرقهرمانان خود باشیم!
حقایقی همچون گستردگی عالم و تصور میلیاردها میلیارد ستاره در سراسر جهان، حکایت از تنها نبودن ما انسانها دارند؛ اما به راستی دلایل عدم کشف موجودات فضایی تا به امروز چیست؟
در چند دهه اخیر، انسان امروزی موفق به کشف واقعیتهای علمی بسیاری از محیط اطراف خود ...
حقایقی همچون گستردگی عالم و تصور میلیاردها میلیارد ستاره در سراسر جهان، حکایت از تنها نبودن ما انسانها دارند؛ اما به راستی دلایل عدم کشف موجودات فضایی تا به امروز چیست؟
در چند دهه اخیر، انسان امروزی موفق به کشف واقعیتهای علمی بسیاری از محیط اطراف خود شده است. از جمله این واقعیتها میتوان به موقعیت کره زمین در دنیا، اکتشاف کهکشانهایی با فاصله 13 میلیارد سال نوری از زمین و وجود میلیاردها میلیارد ستاره و سیاره در سراسر جهان و بسیاری دیگر اشاره کرد. با این وجود، هنوز ما موفق کشف حضور موجوداتی مشابه با خود در سراسر دنیا نشدهایم، از این گذشته، هنوز هیچ نشانهای از حیات بیگانه در سطوح بسیار پایین نیز کشف نشده است. سوال اساسی این است که دلایل عدم کشف موجودات فضایی چیست؟ آیا موجودات فضایی و گونههای مختلف آنان، سالها پیش از بین رفتهاند؟ آیا این احتمال وجود دارد که هماکنون گونههایی از آنان در حال تکامل و رشد باشند؟ اینها از جمله سوالاتی هستند که در این مقاله قصد داریم با ارائه 12 دلیل منطقی، به بررسی آنان بپردازیم.
انریکو فرمی (Enrico Fermi)، فیزیکدان آمریکایی ایتالیایی الاصل، در سال 1950 میلادی با مطرح ساختن موارد زیر، عرصه جستجو برای حیات بیگانه در سراسر جهان را آماده ساخت:
میلیاردها ستاره شبیه به خورشید در سراسر کهکشان وجود دارند که بسیاری از آنان، چندین میلیارد سال از زمین پیرترند.
با احتمالی بالا، برخی از این ستارهها، سیارههایی نظیر به زمین را دارا هستند؛ اگر زمین را نمونهای مبنا فرض کنیم، از این رو بسیاری از این سیارات از حیات هوشمند پشتیبانی خواهند کرد.
موجودات فضایی احتمالی، با توسعه و پیشرفت در طول زمان، قادر هستند به سفرهای در میان ستارهای دست پیدا کنند.
حتی با تصور سرعت بسیار پایین سفرهای در میان ستارهای، کل کهکشان راهشیری را میتوان در حدود یک میلیون سال طی نمود.
اما سوال اینجاست: چرا هیچ اثری از آنان نیست؟ دلایل عدم کشف موجودات فضایی را در چه مواردی میتوان جستجو کرد؟
این استدلال ساده و در عین حال قدرتمند، منجر به شکلگیری پارادوکس فرمی (Fermi Paradox) شد؛ چرا که بیگانگان میبایست همین حالا در بین ما حضور داشته باشند، اما هنوز هیچ مدرک قانعکنندهای مبنی بر حضور قطعی آنان وجود ندارد. در اینجا به معرفی دلایل عدم کشف موجودات فضایی خواهیم پرداخت.
1- هیچ بیگانهای برای کشف در دنیا وجود ندارد!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
با وجود آنکه در کهکشان راه شیری صدها میلیارد ستاره و 40 میلیارد سیاره با شرایط زیستپذیری مشابه زمین وجود دارد، این احتمال میرود که در واقع ما تنها موجودات هوشمند کهکشان خود باشیم!
2- حیات هوشمند همانند انسان، هنوز در جای دیگری شکل نگرفته است!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
با فرض آنکه انسان را موجودی هوشمند نامگذاری کنیم، این احتمال وجود دارد که حیات بیگانه، هنوز در مراحل ابتدایی خود بوده و در بهترین حالت، شامل میکروبها و یا حیوانات ابتدایی میشود.
3- گونههای هوشمند، فاقد تکنولوژیهای پیشرفته هستند!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
در حال حاضر، ستارهشناسان با کمک گرفتن از تلسکوپهای رادیویی، مشتاقانه به آسمان شب گوش میکنند. بنابراین اگر بیگانگان نتوانند با استفاده از تجهیزات خود، چنین سیگنالهایی را منتشر کنند، ما هیچگاه از حضور آنان باخبر نخواهیم شد.
4- حیات هوشمند، منجر به نابودی خود شده است!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
سلاحهای کشتار جمعی، آلودگیهای سیارهای و یا بیماریهای بدخیم از جمله مواردی هستند که میتوانند منجر به نابودی حیات شوند. به هر ترتیب، این احتمال نیز وجود دارد که موجودات فضایی، بعد از مدت زمان کوتاهی از حیات، از دنیا رخت بر بسته باشند.
5- جهان، مکانی مرگبار است!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
با فرض بازه زمانی کیهانی، زندگی میتواند بسیار زودگذر باشد. برخورد یک سیارک، انفجار پرتوی گاما، جرقههای خورشیدی و … از جمله عواملی هستند که میتوانند موجب نابودسازی حیات از یک سیاره شوند.
6- جهان بسیار بزرگ است!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
کهکشان راه شیری، به تنهایی عظمتی 100 هزار ساله دارد. بنابراین، ممکن است که سیگنالهای مورد توجه دانشمندان از موجودات بیگانه که محدود به سرعت نور هستند، هنوز به دست ما نرسیده باشد.
7- یکی دیگر از دلایل عدم کشف موجودات فضایی ، این است که ما به اندازه کافی جستجو نکردهایم!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
عمر اختراع تسلکوپهای رادیویی که به ما امکان جستجوی حیات بیگانه را میدهند، در حدود 80 سال است. ما انسانها، در حدود 60 سال به جستجوی بیگانگان بودهایم. این مدت زمان بسیار بسیار کمتر از اعداد نجومی کهکشان است.
8- ما در مکان صحیحی در جستجوی بیگانگان نیستیم!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
همانطور که پیشتر اشاره شد، جهان بسیار بزرگ است. از این رو، هزاران نقطه مختلف برای جستجوی سیگنالهای رادیویی وجود دارد. اگر ما به طور دقیق، به محل انتشار سیگنالها گوش نکنیم، هیچگاه متوجه آنان نخواهیم شد. اندور فین (Andrew Fain) در این باره میگوید: این درست همانند تلاش برای صحبت کردن با دوستتان، از طریق 250 میلیارد کانال رادیویی است. شما هیچ اطلاعی از کانال فرستنده صدا ندارید، از این رو ممکن است مدتها در حال تغییر کانال باشید.
9- تکنولوژی بیگانگان ممکن است فراتر از تصورات ما باشد!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
تکنولوژی رادیویی، بر روی زمین بسیار معمول و شناخته شده است. اما این احتمال هم وجود دارد که بیگانگان، به تکنولوژیهایی بسیار پیشرفتهتر از آن هم دست یافته باشند. از جمله این سیگنالها، میتوان به سیگنالهای نوترینو اشاره کرد که هنوز برای ما ناشناخته هستند.
10- بیگانگان، هیچ سیگنالی را منتشر نمیکنند!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
این احتمال وجود دارد که بیگانگان هیچ تلاشی برای برقراری ارتباط با ما نمیکنند، از این رو ما بی جهت در حال بررسی سیگنالهای کیهانی هستیم! برای مثال، ما انسانها خودمان نیز نتوانستهایم حضور خود را به خوبی در جهان به اطلاع دیگران برسانیم. حتی اگر موجودات فضایی، دارای تلسکوپهای رادیویی همانند ما باشند، سیگنالها و امواج رادیو و تلویزیونهای ما زمینیها، تنها تا 0.3 سال نوری دورتر از زمین قابل تشخیص خواهد بود. این سیگنالها، به زحمت از منظومه شمسی خودمان خارج میشوند؛ از این رو حتی بیگانگان فضایی نیز از وجود ما بی اطلاع هستند. یکی از محتملترین دلایل عدم کشف موجودات فضایی ، به فواصل بسیار زیاد موجودات بیگانه و زمینیها بازمیگردد.
11- موجودات فضایی، علاقهای به ارتباط با زمینیها ندارند!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
بر روی زمین، ما انسانها سیاستهای منحصر به فردی را برای ارتباط با افراد بومی داریم. این احتمال وجود دارد که بیگانگان نیز به دلایلی مشابه، علاقهای به برقراری ارتباط با ما نداشته باشند. همانند چیزی که در مجموعه پیشتازان فضا (Star Trek) اتفاق افتاد، موجودات فضایی قوانینی را وضع کردهاند که «ارتباط» را تنها به گونههایی با تکاملهای پیشرفته محدود میکند.
12- بیگانگان در بین ما حضور دارند، اما ما از آن بیاطلاع هستیم!
دلایل عدم کشف موجودات فضایی
نظریهپردازان توطئه، عاشق این مورد هستند! این احتمال وجود دارد که سازمانهای دولتی، در حال پنهان کردن حضور بیگانگان بر روی زمین هستند. یوفولوژیستها بر این باورند که نژادهای بیگانه، در پوششی هوشمندانه، سالها در حال مشاهده ما هستند.
نحوه برقراری ارتباط موجودات فضایی با انسان چگونه است؟ دانشمندان معتقدند بیگانگان برای ارتباط با ما به تکاپو افتاده و به طرق مختلف برای آن تلاش میکنند!
بر اساس شواهد موجود، فقط ما انسانها نیستیم که برای جستجوی حیات بیگانه، بخشهای مختلف کیهان را به طرق مختلف ...
نحوه برقراری ارتباط موجودات فضایی با انسان چگونه است؟ دانشمندان معتقدند بیگانگان برای ارتباط با ما به تکاپو افتاده و به طرق مختلف برای آن تلاش میکنند!
بر اساس شواهد موجود، فقط ما انسانها نیستیم که برای جستجوی حیات بیگانه، بخشهای مختلف کیهان را به طرق مختلف مورد بررسی قرار میدهیم. دانشمندان بر این باورند که هماکنون نیز شواهدی از تلاش برای ارتباط موجودات فضایی با انسان وجود دارد. در ماورای زمین چه میگذرد؟ این سوالیست که بشر قرنهاست با آن مواجه بوده اما تاکنون نتوانسته پاسخ دقیقی را برای آن ارائه کند. به لطف پیشرفتهای تکنولوژیکی و دستاوردهای علمی، بشر امروز موفق به کاوش در اجرام و برخی سیارههای فرازمینی شده و توانسته به اطلاعاتی هرچند جزئی از هریک از آنان دست پیدا کند؛ اما تا کشف حقیقت واقعی مرزهای خارج از زمین راهی بسیار طولانی در پیش است. از سیگنالهای رادیویی کیهانی گرفته تا هیولاهای فرازمینی که قصد نابودی کاخ سفید را بر عهده دارند! همه اینها نشان از آن دارند که داستانها و فیلمهای سبک علمی و تخیلی، مملو از تلاش موجودات فضایی برای ارتباط با انسان هستند.
با وجود آنکه برخی از این شواهد و احتمالهای ارتباط موجودات فضایی با انسان دور از ذهن بودهاند، با اینحال دانشمندان ساعتهای بسیاری را صرف تمرکز بر تمامی روشهای ارتباطی موجود کردهاند. به راستی نحوه برقراری ارتباط موجودات فضایی با انسان چگونه ممکن است؟ برخی از این احتمالات، تا حد بسیاری به فیلمهای سبک علمی و تخیلی شباهت دارند؛ چرا که ممکن است موجودات فضایی ، با هدف صلح به زمین نگاه نکنند!
حلقه های کشتزار ، پدیدهای شگفت انگیز از الگوهای غالبا پیچیده هندسی هستند که به صورت شبانه، در مزرعههای کشور انگلستان و دیگر کشورها ظاهر میگردد!
چه رازی در پس زمینه حلقه های کشتزار نهفته است؟ حلقه های کشتزار ، الگوهایی عجیب و غریب هستند که در ...
حلقه های کشتزار ، پدیدهای شگفت انگیز از الگوهای غالبا پیچیده هندسی هستند که به صورت شبانه، در مزرعههای کشور انگلستان و دیگر کشورها ظاهر میگردد!
چه رازی در پس زمینه حلقه های کشتزار نهفته است؟ حلقه های کشتزار ، الگوهایی عجیب و غریب هستند که در مزرعههای کشاورزی به صورت شبانه پدید میآیند. این اشکال هندسی عجیب و غریب، مردم و مطبوعات عمومی را در بهت و حیرت فرو برده و بخش بزرگی از تیترهای اصلی رسانههای خبری را به خود اختصاص داده است. بسیاری از این الگوهای عجیب و غریب، در کشور انگلستان کشف شدهاند، اما در سالهای اخیر ردپای آنان به سراسر جهان راه یافته و به موضوع اصلی بسیاری از کتابها و وبسایتهای اینترنتی تبدیل گردیده است. با وجود آنکه حلقه های کشتزار ، در طول چند دهه اخیر مورد بحث و مطالعه محققین بسیاری قرار داشته، سوال اصلی اینجاست که چه کسی یا چه چیزی موجب پدید آمدن این الگوهای عجیب و غریب میشود؟
حلقه های کشتزار
حلقه کشتزار 238 متری، کشف شده در منطقهای دور دست از میلک هیل در شهرستان ویلتشایر انگلستان – این طرح عجیب و غریب، با 409 حلقه تشکیل شده که الگویی 2 یا 6 وجهی را در شکل 3 مارپیچ به هم پیوسته تشکیل میدهد.
اولین حلقه های کشتزار
بسیاری از مردم بر این باورند که این پدیده محدود به عصر فعلی نیست و از چند قرن قبل نیز، خبر آن در میان مردم گزارش شده و این ادعا، در چند دهه اخیر به عنوان موضوع اصلی بسیاری از کتابها و وبسایتهای رازآلود مورد توجه قرار داشته است. تنها مدرک باقی مانده از این ادعا، مربوط به قطعه چوبی از سال 1678 میلادی است که یک سری ساقه گندم را به نمایش میگذارد. برخی از مردم، این قطعه چوب را حکایتی از اولین شاهد عینی پدیده حلقه های کشتزار معرفی میکنند، این در حالیست که گزارشات تاریخی چنین چیزی نمیگویند.
حکاکی قدیمی موجود بر روی این قطعه چوبی، افسانه قدیمی و اسرارآمیز را به تصویر کشانده است، این حکاکی که «شیطان دروکن» نام دارد، موجودی شیطانی را نشان میدهد که با داسی بلند در حال درو کردن مزرعه غلات است. بر اساس افسانههای محلی، گفته میشود که صاحب این مزرعه، از پرداخت پول به کارگر برای دروی محصولات مزرعهاش امتناع ورزیده و به جای آن، از موجودی شیطانی برای این کار استفاده کرده است.
برخی بر این باورند که اولین حلقه کشتزار ، در نزدیکی شهر کوچک تالی در استرالیا به وجود آمد. در سال 1966، یکی از کشاورزان منطقه از پرواز یک بشقاب پرنده ناشناس از منطقهای باتلاقی خبر داد. هنگامی که او برای بررسی این پدیده به آن ناحیه رفت، با یک الگوی عجیب و غریب از هلف و نیزارها مواجه شد. این کشاورز معتقد بود که فرود آمدن یک سفینه فضایی متعلق به موجودات بیگانه، منجر به شکلگیری چنین الگویی در مزرعه او شده است. اما نیروهای پلیس، علت شکلگیری چنین الگوهای عجیب و غریبی را به گردبادهای سهمگین نسبت دادند. در مطبوعات و رسانههای خبری، از این پدیده به عنوان یک گزارش UFO و با عنوان «لانه های بشقاب پرنده» یاد کردند. در واقع این گزارش، بیشتر جنبه مشاهده UFO دارد تا گزارشی از حلقههای کشتزار !
همانطور که پیشتر گفته شد، اولین تصویر مستند برای پدیده حلقه کشتزار ، به موجودی شیطانی نسبت داده شد. اما باید توجه داشت که این پدیده تاریخی را نمیتوان به طور قطعی به حلقه های کشتزار نسبت داد؛ چرا که شکلگیری این الگوهای منظم، تنها در علفزارهای معمولی امکانپذیر است. با وجود آنکه بسیاری از مردم در سراسر دنیا، افسانههای اسرارآمیزی را به این پدیده نسبت میدهند، برخی دیگر آن را پدیدهای کاملا طبیعی معرفی میکنند!
حلقه های کشتزار مدرن
در واقعیت، تا سال 1970 میلادی، هیچ اثری از حلقه های کشتزار نبود. رفته رفته، سر و کلهی این پدیده شگفتانگیز در نقاط مختلف کشور انگلستان پیدا شد. کمی بعد، تعداد و پیچیدگی الگوهای آنان به طور چشمگیری افزایش یافت و در دهههای 80 و 90 میلادی به اوج خود رسید؛ تا جایی که بررسی برخی از این الگوها، بیانگر معادلات بسیار پیچیده ریاضیاتی بودند!
در جولای 1966، یکی از پیچیدهترین و دیدنیترین الگوهای مربوط به حلقه های کشتزار در بزرگراهی از بنای تاریخی و اسرارآمیز استون هنج، در حومه شهر ویلتشایر ظاهر گردید. این الگوی هندسی فراکتال، که با عنوان «مجموعه ژولیا» (Julia Set) شناخته میشود، بدون شک نمیتواند به خودی خود شکل گرفته باشد! تنها سوالی که در این میان مطرح میشود این است که آیا ما زمینیها آنها را میسازیم و یا این موجودات فضایی هستند که با طرحهایی عجیب و غریب، چندین دهه ما را با سوالاتی بی پاسخ مواجه ساختهاند؟
حلقه های کشتزار
ظاهر شدن حلقه های کشتزار در مزارع طلایی گندم در سوئیس – 29 جولای 2007
نحوه شکلگیری این الگوی خارقالعاده نیز مسئله را پیچیدهتر از قبل میکند! گفته میشود که این حلقه در روزشنایی روز و در کمتر از یک ساعت شکل گرفته است! اگر این ادعا صحت داشته باشد، شایعهپردازی در مورد آن غیر ممکن خواهد شد. حلقه های کشتزارها ، تاکنون به عنوان یکی از اسرارآمیزترین آنان در چند دهه اخیر شناخته میشود. البته بعدها اعلام شد که این حلقهها، توسط 3 شایعهپرداز در ساعات ابتدایی صبح ساخته شده است. نکته جالب اینکه تا بعدظهر همان روز، هیچکسی از شکلگیری آن مطلع نشده بود. این الگوی عجیب و غریب، برای اولین بار توسط یک خدمه یک هواپیما در آسمان این منطقه رویت شد.
نظریه ها و توضیحات
برخلاف دیگر پدیدههای مرموز از جمله پاگنده، قدرتهای روانی و اشباح، هیچ شکی نیست که پدیده حلقه های کشتزار واقعیت دارند. شواهد موجود برای این پدیده، روشن و قاطع هستند. اما تنها سوالی که مطرح میشود این است که پدیده مذکور، توسط چه چیزی یا چه کسی ساخته میشود؟ علاقمندان به پدیده حلقه های کشتزار، راههای مختلفی را برای بررسی اسن مسئله به کار بردهاند.
ما میتوانیم شواهد داخلی و یا خارجی را برای پدیده مذکور مورد بررسی قرار دهیم. شواهد داخلی عبارتند از محتوای اشکال هندسی و مفهومی که هریک از آنان در دل خود دارند. ممکن است که این اشکال و الگوهای عجیب و غریب، حاوی پیامهایی از منشا زمینی یا غیرزمینی بودن آنان باشند. شواهد خارجی نیز به مجموعهای از راهکارها و احتمالات موجود، برای ساخت چنین الگوهایی اطلاق میگردد که با بررسی آنان، میتوان به شناسایی علت پدیدآورنده آنان دست یافت.
علاقمندان به پدید حلقه های کشتزار، نظریههای مختلفی را درباره نحوه ایجاد این الگوها مطرح ساختهاند. برخی از این نظریهها محتمل بوده و برخی دیگر غیرموجه بودهاند. یکی از توضیحات رایج برای شکلگیری حلقه های کشتزار در سال 1980 میلادی مطرح شد، به فعالیتهای جنسی مداوم خارپشتها در این منطقه اشاره دارد. برخی از افراد معتقدند که این الگوهای حلقوی ، توسط اشکالی خاص از گردبادها شکل گرفتهاند. برخی دیگر، میدانهای انرژی ناشناخته در کره زمین را علت شکلگیری این الگوها معرفی میکنند.
هوراس درو (Horace Drew) به عنوان زیستشناس مولکولی، برای توضیح چنین پدیدهای، به بشقاب پرنده های موجودات فضایی و پدیده سفر در زمان استناد میکند. به عقیده او، حلقه های کشتزار ، توسط مسافران زمان (انسانهای آینده) در برخی نقاط زمین ساخته میشوند تا آنها بتوانند در بازگشتهای بعدی، مکانهای مختلف کره زمین را از هم تشخیص دهند. هوراس درو همچنین فرضیهای را مطرح ساخته است که الگوهای حلقوی را حاوی پیامهایی بسیار مهم برای ما توصیف میکند. او همچنین با کدگشایی این الگوها، به پیام زیر دست یافته است:
مراقب حاملین هدایای نادرست و بدقولیهای آنان باشید. باور کنید که چیزهای خوبی در خارج از زمین برای شما وجود دارد؛ چرا که ما مخالف عهدشکنی هستیم.
با استناد بر این پیام، به این نتیجه میرسیم که از میان تمام اطلاعات خارقالعادهای که هوش فرازمینی میتواند به ما ابلاغ کند، آنها تصمیم گرفتهاند ما را از یک خطر تحت عنوان «هدیه نادرست» آگاه سازند. بیگانگان و فرازمینیها، در صورت تمایل خود میتوانند ما را با اسرار مهندسی و علمی از جمله نحوه سفرهای بین ستارهای با سرعت فراتر از نور آشنا سازند. با این حال، این بیگانگان تصمیم داشتهاند به طور عمد، ما را از وعدههای واهی آگاه ساخته و امید به فرداهایی بهتر در ماورای زمین را به اطلاع ما برسانند.
بسیاری از افرادی که علاقمند هستند پدیده الگوهای دایره ای را به موجودات فضایی نسبت دهند، بر این باورند که حلقه های کشتزار توسط بشقاب پرنده های آنان ایجاد میشود. برخی دیگر معتقدند که بیگانگان، این الگوها را با استفاده از پرتوهای نامرئی از فضای خارج از زمین ایجاد میکنند. با وجود تمامی این نظریهها، برخی نیز بر این عقیده هستند که حلقههای مذکور، توسط انسانها ایجاد میشود و موجودات فضایی هیچ نقشی در آنان ندارند. البته ترسیم چنین الگوهایی خارج از فضای شایعهافکنی است؛ چرا که هوش و نبوغ نهفته در پس زمینه این الگوها، نوعی نیروی روانشناختی را در زمینهای کشاورزی و مزارع هویدا میسازد.
با وجود تعداد بیشماری از انواع نظریههای مختلف برای توصیف پدیده حلقه های کشتزار ، تنها دلیل اثبات شده برای این پدیده را به «انسان» نسبت دادهاند. منشا این پدیده مرموز تا سپتامبر سال 1991 ناشناخته باقی مانده بود تا آنکه سرانجام دو مرد، به خلق چنین پدیدهای اعتراف کردند! آنان در طول چند سال، این الگوها را صرفا به جهت شوخی با مردم و شایعهپراکنی در مورد فرود آمدن یوفوها ایجاد کردند. آنها از پدیده پرواز بشقاب پرنده در دهه 60 میلادی الهامگیری کرده و بعدها کار خود را آغاز کردند. البته باید توجه داشت که این دو مرد، هیچگاه ادعا نکردند که همه این الگوها توسط آنان ایجاد شده است. بعدها، تعداد بسیار زیادی از این الگوها با تقلید از آنان در نقاط مختلف جهان ایجاد گردید. اما باید توجه داشت که شایعه ابتدایی این دو مرد را میتوان شروعی بر پدیده حلقه های کشتزار معرفی کرد.
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که تعداد زیادی از این الگوها، توسط انسان و با هدف مذکور ساخته شده است. اما در میان آنها، همچنان برخی از الگوهای دایرهای هستند که هیچ توضیحی برای آنان وجود ندارد! مشکل واقعی این است که هیچ راهکار دقیقی برای تشخیص حلقه های واقعی از نمونه های تقلبی وجود ندارد. همچنین برخی از پژوهشگران نیز ادعا کردهاند آثار یافت شده در مزارعی حاوی حلقه های کشتزار «واقعی»، مشخصاتی غیرمعمول دارند.
سالهاست که ستارهشناسان، دانشمندان و محققان این عرصه، در جستجوی کشف حیات بیگانه هستند؛ حال سوال اینجاست که تا چه اندازه به این اکتشاف تاریخی نزدیک شدهایم؟
از دانشمندان علم نجوم گرفته تا علاقهمندان آماتور، همه و همه چندین دهه را صرف تماشای آسمان کردهاند تا در ...
سالهاست که ستارهشناسان، دانشمندان و محققان این عرصه، در جستجوی کشف حیات بیگانه هستند؛ حال سوال اینجاست که تا چه اندازه به این اکتشاف تاریخی نزدیک شدهایم؟
از دانشمندان علم نجوم گرفته تا علاقهمندان آماتور، همه و همه چندین دهه را صرف تماشای آسمان کردهاند تا در نهایت شواهدی از حیات بیگانه به دست آورند. در واقعیت میتوان گفت که بخش بزرگی از انسانهای ساکن زمین، به شدت علاقهمند کشف حیات بیگانه و همنوعان ما هستند. اما به دلایلی مختلف، تاکنون موفق به کشف شواهدی از زیست فرازمینی نشدهایم. دلایل عدم کشف موجودات فضایی را میتوان به موارد متعددی نسبت داد. اما با اینحال، دستاوردهای امروزی ما به اندازهای هستند که ما را به این اکتشاف تاریخی نزدیک کنند!
پهنه جهان هستی بسیار بزرگتر از آن چیزیست که در گذشته تصور میشد. هربار که دانشمندان با شبیهسازیهای آزمایشگاهی، به تخمین عظمت جهان هستی میپردازند، نتایج آزمایشات آنان را حیرتزده میکند. علاوه بر بزرگی جهان هستی، موجودات فضایی میتوانند در هر نقطهای از آن ساکن باشند؛ چرا که بر اساس آخرین برآوردها، میلیاردها میلیارد کهکشان مختلف در جهان وجود دارد. همانطور که پارادوکس فرمی بیان میکند، با این احتمالات ما میبایست هماکنون با گونههای مختلفی از موجودات فضایی برخورد کرده باشید. اما هنوز هیچ مدرک معتبری از تنها نبودن انسان در پهنه گیتی به دست نیامده است.
اما با اینحال، پروفسور کریس ایمپی (Chris Impey) معتقد است که تا این اکتشاف تاریخی، تنها یک دهه فاصله باقی مانده و در آیندهای نزدیک، به یافتههای بسیار مهمی دست پیدا خواهیم کرد!
کریس ایمپی، پروفسور برجسته دانشگاه آریزونا، بر این باور است که تا اکتشاف حیات فرازمینی راه درازی باقی نمانده و کمتر از 2 دهه تا این کشف تاریخی فاصله داریم! البته باید توجه داشت که این اکتشاف، شامل هوش فرازمینی و موجوداتی همچون انسان نیست. ایمپی، 10 الی 15 سال از عمر و هزینههای خود را صرف تشخیص حیات میکروبی در فضای خارج از زمین کرد، در این میان هیچ اثری از حیات هوشمند نبود. ایمپی بر این باور است که برای کشف حیات بیگانه ، چندین راهکار مختلف وجود دارد؛ یکی از آنها تمرکز بر کشف حیات (میکروبی/هوشمند) در منظومه شمسی است.
با این وجود، پروفسور ایمپی در مصاحبه با رسانهها، احتمال وجود حیات در مریخ را رد نکرد؛ چرا که به عقیده او حیات بیگانه در مریخ را میتوان در زیر پوسته این سیاره جستجو کرد. البته باید توجه داشت که جستجو در این شکل نیز پیچیدگیهای خاص خود را دارد. به طور دقیقتر، ایمپی بر این باور است که شانس وجود حیات در سیاره سرخ بسیار بالاست. او در این باره میگوید که اگه ما بتوانیم سنگهای مربوط به مناطقی با پتانسیل حیات در گذشته مریخ را به زمین بیاوریم، میتوانیم به شواهدی از وجود حیات در گذشته اسرارآمیز سیاره مریخ نیز دست پیدا کنیم.
سایر سیارهها و اقمار آنان نیز در منظومه شمسی، میبایست برای جستجوی حیات بیگانه به طور جدی مورد توجه قرار گیرند. به عنوان مثال، وجود منابع آبی در قمر اروپا به عنوان یکی از اقمار سیاره مشتری، از بهترین گزینههای جستجو برای حیات بیگانه در منظومه شمسی است.
از طرف دیگر، ماموریتهایی که از طریق ارسال ماهوراه به فضا صورت میگیرد نیز میتواند به دستاوردهای مهمی منجر شود. با وجود آنکه نتایج اینگونه ماموریتها به طور کامل قطعی نیست، اما باز هم میتوانند دیدگاهی واضحتر از وضعیت اقیانوسهای فرازمینی را برای ما متصور شوند.
البته، منظومه شمسی ما تنها قسمتی بسیار کوچک از پهنه وسیع جهان هستی را تشکیل میدهد، از این رو در جستجوی حیات بیگانه در مرزهای فراتر از آن نباید کوتاهی کرد.
سیارههای سنگی مشابه زمین، بهترین مکان برای کشف حیات بیگانه به شمار میروند!
پروفسور ایمپی، به منظور محدودسازی دامنه جستجو، تمرکز بر سیارههای مشابه زمین را پیشنهاد میکند. تاکنون چندین سیاره فرازمینی با ویژگیهای مشابه زمین کشف شدهاند، این بدان معناست که تعداد چنین سیاراتی در پهنه وسیع کیهان میتواند بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که امروز تصور میکنیم. علاوه بر اینها، به جای تمرکز بر سطح سیارات، میبایست اتمسفر و شرایط حاکم بر آنان را برای پتانسیل پشتیبانی از حیات مورد بررسی قرار دهیم.
در چند سال آینده و با بهرهگیری از تلسکوپ فضایی جیمز وب (James Webb)، ما انسانها قادر خواهیم بود وضعیت زیستپذیری سیارات فرازمینی را با بررسی اتمسفر آنان مورد سنجش قرار دهیم. در واقع با بررسی میزان وجود گازهای اکسیژن، متان و … در اتمسفر این سیارهها، میتوان وضعیت زیستپذیری میکروبها را مورد بررسی قرار داد.
این پژوهش به ما کمک میکند که نزدیکترین سیارهها به زمین (از لحاظ خصوصیات) را شناسایی کنیم. از آنجا که زمین تنها سیارهای است که حیات در آن وجود دارد، بیشترین شانس کشف حیات بیگانه نیز به سیارههایی مشابه با آن محدود خواهد شد.
حتی اگر بر اساس اظهارات پروفسور ایمپی، تا کشف حیات بیگانه یک دهه فاصله داشته باشیم، باید از یاد نبریم که اکتشاف حیات در سطح میکروبی در سیاره مریخ و یا قمر اروپا نیز در نوع خود، دستاورد و پیشرفتی تاریخی به حساب میآیند. در این حالت، زمین از حالت «منحصر به فرد بودن» خارج میشود؛ چرا که امکان شکلگیری حیات بیگانه در هر جای دیگری به جز زمین نیز امکانپذیر خواهد بود.
همچنین ما میتوانیم با دستاوردهای خود از حیات میکروبی در منظومه شمسی، برای محدودسازی جستجوی خود جهت اکتشاف حیات هوشمند استفاده کنیم.
یکی دیگر از دستاوردهای مهم این اکتشاف تاریخی، این است که با مطالعه و بررسی نحوه زنده ماندن این موجودات زنده در سیارههای فرازمینی، میتوانیم نحوه سازگارسازی خود را با خصوصیتهای این سیارهها کشف کنیم. تصور کنید که روزی انسان بتواند در سردترین سیارهها و یا گرمترین آنان دوام بیاورد!
کشف نشانههایی از حیات در گذشتهی سیارههای منظومه شمسی نیز در نوع خود، دستاورد بسیار مهمی به حساب میآید. برای مثال، ما میتوانیم با مطالعه گذشته سیاره مریخ، نحوه نابودی حیات بیگانه از این سیاره را الگویی برای حفظ سیاره خود در نظر بگیریم.
پروفسور ایمپی بر این باور است که به لطف دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی امروزی، ما بهترین تجهیزات ممکن را برای کشف حیات بیگانه در مرزهای فراتر از زمین در اختیار داریم. در صورتی که حتی آزمایشها و ماموریتهای فضایی فعلی با نتایج نا امیدکنندهای همراه باشند، به نظر نمیرسد که ما انسانها برای جستجوی حیات بیگانه تسلیم شویم. برای مثال، اولین آزمایش جستجوی حیات بیگانه توسط موسسه SETI در سال 1959 انجام گرفت، اکنون با گذشت نیم قرن از آن تاریخ، همچنان آزمایشهای این موسسه به قوت خود باقیست. این بدان معناست افرادی که در این موسسه مشغول به کار هستند، هیچگاه برای جستجوی حیات در ماورای زمین تسلیم نخواهند شد.
دانشمندان به شواهد جدیدی از وجود دو خورشید در منظومه شمسی دست یافتهاند! فرضیه وجود ستاره دوم در منظومه شمسی ، آن را با عنوان ستاره نمسیس معرفی میکند.
امروزه برای همگان واضح و روشن است که خورشید، تنها ستاره موجود در منظومه شمسی ماست و سیاره ...
دانشمندان به شواهد جدیدی از وجود دو خورشید در منظومه شمسی دست یافتهاند! فرضیه وجود ستاره دوم در منظومه شمسی ، آن را با عنوان ستاره نمسیس معرفی میکند.
امروزه برای همگان واضح و روشن است که خورشید، تنها ستاره موجود در منظومه شمسی ماست و سیاره زمین و همسایههای آن، در حال گردش به دور آن هستند. اما یافتههای اخیر ستارهشناسان، این واقعیت را رد میکند! به عقیده کارشناسان، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تمامی ستارهها در سراسر جهان، به صورت دوتایی (دوقلو) متولد میشوند. در چند دهه اخیر، دانشمندان به نتایجی دست یافتهاند که خورشید، تنها ستاره موجود در منظومه شمسی ما نیست؛ خورشید در واقع یک برادر کوچکتر با نام ستاره نمسیس دارد! گفته میشود که علت اصلی سقوط بسیاری از اجرام آسمانی بر سطح زمین، ستاره نمسیس است. با استناد بر این واقعیت، انقراضهای بزرگ در گذشته سیاره زمین را میتوان به همین ستاره نسبت داد.
سمت چپ: تصویری از مجموعه دو ستارهای جوان – پایین سمت راست: تصویری از یک مجموعه سه ستارهای، تشکیل شده از دیسک غبار – بالا سمت راست: ستاره دوتایی مستقر در ناحیه IC 348 که با انتشار پالسهای نوری با همدیگر تعامل دارند.
دانشمندان با استناد بر قوانین موجود در سیستمهای دو ستارهای، به نزدیک بودن آنان نسبت به هم و چرخش به دور یک مرکز مشترک اشاره میکنند.
چنین پدیدهای، در سراسر جهان امری معمول و رایج است. مطالعه این سیستمهای ستارهای ، برخی محققان را به این سوال واداشت که آیا چنین موضوعی در مورد منظومه شمسی ما نیز صدق میکند؟ به بیان دقیقتر، آیا میتوان با استناد بر این مشاهدات، به حقایقی از وجود دو خورشید در منظومه شمسی دست پیدا کنیم؟
اکنون، گروهی از محققان دانشگاههای هاروارد و برکلی، این پدیده را در سامانه خورشیدی مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه بسیاری از سیستمهای ستارهای به صورت دوتایی متولد میشوند، خورشید را نمیتوان به عنوان یک استثنا در نظر گرفت؛ چرا که با توجه به این واقعیت، وجود دو خورشید در منظومه شمسی امری دور از ذهن نیست!
در واقع، بسیاری از ستارههای موجود در جهان، دارای یک برادر باوفا در نزدیکی خود هستند! این پدیده را میتوان با مشاهده نزدیکترین کهکشان همسایه مورد بررسی قرار داد. آلفا قنطروس (Alpha Centauri) به عنوان نزدیکترین کهکشان همسایه، ستارهای سهگانه است که با ستارههای دوتایی آلفا قنطروس A و آلفا قنطروس B، با چرخش به دور همدیگر، مجموعه دو ستارهای آلفا قنطروس AB را ساخته و همراه با کوتوله سرخ پروکسیما قنطورس، این منظومه سهگانه را تشکیل دادهاند.
با الهامگیری از این واقعیت، دانشمندان چند دهه اخیر را صرف مطالعه منظومه شمسی کردهاند. ریچارد ای مولر (Richard A. Muller)، استاد فیزیک دانشگاه کالیفرنیا، اولین فردیست که موضوع وجود دو خورشید در منظومه شمسی را مطرح کرد. به عقیده او، خورشید دارای یک برادر کوچکتر با نام نمسیس (NEMESIS) بوده که تاکنون موفق به کشف آن نشدهایم. این ستاره اسرارآمیز، قادر به تولید اختلالهایی ابر اورت (Oort Cloud) و عواقب مخربی در مرکز منظومه شمسی است. وجود ستاره نمسیس ، تا حد بسیاری میتواند چرخههای مرگباری را توضیح دهد که هر 27 میلیون سال یک بار در زمین به وقوع میپیوندد.
در سال 1980 میلادی، دانشمندان متوجه وجود یک چرخه اسرارآمیز در کره زمین شدند. این الگوی ثابت، هر 27 میلیون سال یک بار، موجب وقوع انقراضهای بسیار بزرگ در سطح زمین میشود. برای مثال، از جمله این حوادث آخرالزمانی، میتوان به انقراض دایناسورها و نابودیهای عظیم مشابه با آنان اشاره کرد. اکتشاف این چرخه اسرارآمیز، موجب طرح خیل عظیمی از سوالات برای دانشمندان شد؛ چه رازی در پس زمینه این چرخه مرگبار نهفته است؟ ریچارد ای مولر علت وقوع این پدیدههای مرگبار را به وجود یک ستاره اسرارآمیز با نام ستاره نمسیس در فاصله 1.5 سال نوری خورشید نسبت داد. از آن زمان تاکنون، هیچ شواهدی از وجود چنین ستارهای به دست نیامد، اما یک مطالعه جدید توسط دانشمندان، نشان میدهد که تمامی ستارههای سراسر جهان ، به صورت دوتایی (دوقلو) متولد شدهاند. با استناد بر این مطالعه، میتوان گفت که ستاره دوم منظومه شمسی ما، تا به امروز نیز به حالت مخفیانه به موجودیت خود ادامه داده است.
وجود دو خورشید در منظومه شمسی ؛ واقعیتی که به کمک آن شاید بتوان انقراض دایناسورها را توضیح داد!
بررسیهای رادیویی انجام گرفته بر روی ابر مولوکولی غولپیکر در منظومه برساوش و تشکیل یک سیستم ستارهای جدید در آن، نشان میدهد که به احتمال بسیار زیاد، وجود ستاره دوم منظومه شمسی امری دور از انتظار نیست. در واقع با مقایسه کهکشانهای همسایه، میتوان این احتمال را داد که منظومه شمسی ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و احتمالا خورشید نیز همراه با یک ستاره دیگر به صورت دوتایی متولد شده است. با این وجود، بررسیهای دانشمندان در مورد سایر ستارههای جهان، حکایت از این واقعیت دارند که هیچ ستارهای به طور مستقل متولد نمیشود!
استیون استالر به عنوان اخترشناس دانشگاه برکلی در این باره میگوید:
ما معتقدیم که احتمالا ستاره نمسیس وجود داشته است؛ البته در گذشتهای بسیار دور!
ما با تولید یک رشته آماری، به بررسی جمعیت نسبی ستارههای تکی و یا دوتایی را در ابر مولکولی برساووش مورد بررسی قرار دادیم. تنها مدلی که موفق به بازتولید دادهها شد، مدلی بود که در آن، تمامی ستارگان در آغاز به شکل دوتایی متولد شده بودند. این سیستمها در طی میلیونها سال یا به همدیگر نزدیکتر شده و یا همدیگر را ترک میکردند.
دانشمندان همچنین به این نتیجه رسیدند که تمامی رصدهای انجام گرفته بر روی منظومههای «دوتایی باز» (آنها که ستارههایشان با همدیگر فاصلهای به اندازه 1 واحد نجومی دارند) بسیار جوان هستند. باید متذکر شویم که هر واحد نجومی، برابر با فاصله زمین تا خورشید (150 میلیون کیلومتر) است.
دانشمندان بر این باورند که برادر کوچکتر خورشید، 17 برابر فاصله فعلی خورشید تا دورترین سیاره منظومه شمسی (نپتون) است. با این تفاسیر، به نظر میرسد که فرضیه وجود دو خورشید در منظومه شمسی را میتوان به زمانی بسیار دورتر از عصر فعلی نسبت داد.
بر اساس این مدل، به نظر میرسد که برادر قدیمی خورشید در منظومه شمسی، توانسته از این ناحیه از فضا به بیرون فرار کند و احتمالا در قسمت دیگری از منظومه شمسی قرار گیرد. با این حساب، احتمالا هیچگاه قادر به مشاهده و یا تشخیص آن نخواهیم بود.
این ایده که تمامی ستارهها در سراسر جهان، همراه با یک ستاره دیگر متولد میشوند، سالها قبل نیز مطرح شده بود. اما سوال اینجاست: چه تعداد؟ سارا ساداووی (Sarah Sadavoy)، از رصدخانه اخترفیزیکی اسمیتسونیان در این باره میگوید:
بر اساس مدل ساده ما، میتوان گفت تقریبا تمامی ستارهها همراه با یک دوقلوی همزاد متولد میشوند. ابر برساووش، یک منطقه ستارهساز کم جرم است، از این رو میبایست مدل پیشنهادی را در مورد سایر ابرها مورد بررسی قرار داد.
جستجوی رصدگران برای یافتن خواهر دوقلوی خورشید هیچگاه نتیجهبخش نبوده است، اما اکنون ستارهشناسان به پاسخی برای این مسئله رسیدهاند.
از سال 1980، ستارهشناسان در جستجوی خواهر دوقلوی خورشید بودهاند. به این همدم، لقب کینهجو یا نمسیس (Nemesis) دادهاند! چرا که در هر 26 میلیون سال، خرده ...
جستجوی رصدگران برای یافتن خواهر دوقلوی خورشید هیچگاه نتیجهبخش نبوده است، اما اکنون ستارهشناسان به پاسخی برای این مسئله رسیدهاند.
از سال 1980، ستارهشناسان در جستجوی خواهر دوقلوی خورشید بودهاند. به این همدم، لقب کینهجو یا نمسیس (Nemesis) دادهاند! چرا که در هر 26 میلیون سال، خرده سیارات مرگباری را به سوی ما روانه میکند. مدتی بود که فرضیه وجود چنین همدمی برای خورشید ما، کمرنگ شده بود. اما تحقیق جدیدی که در دانشگاه برکلی انجام شده، نشان میدهد که هر ستارهای از جمله خورشید ما، همراه با یک همدم متولد میشود.
این تیم، ابر ستاره ای برساووش در فاصله 600 سال نوری از ما را مورد بررسی قرار دادند. هدف، تعیین تعداد ستارههای تنها و دوتایی در این زایشگاه ستاره ای بود. با استفاده از چند سری داده، این محققان موفق شدند تا 19 مجموعه ستارهای دوتایی و 45 ستاره تک را شناسایی کنند.
مورد جالب توجه این بود که در سیستمهای دوتایی که دو ستاره در فاصله بیش از 500 واحد نجومی از هم قرار داشتند، هر دو ستاره بسیار جوان بودند. سن این ستارهها کمتر از 500 هزار سال بود. اما ستارههایی با عمر کمی بیشتر و در حدود 500 هزار تا یک میلیون سال، همگی به یکدیگر نزدیک بودند. فاصله این دسته از ستارهها، کمتر از 200 واحد نجومی بود. برای مقایسه به یاد داشته باشید که هر واحد نجومی برابر فاصله زمین تا خورشید است و عمر خورشید نیز در حدود 4.6 میلیارد سال است.
نویسنده اول این مقاله میگوید:
این ویژگی پیش از این بررسی نشده بود و بسیار جالب توجه است. هنوز دقیقا نمیدانیم که این ویژگی به چه معناست ولی حتما باید توضیحی درباره شکلگیری دوتاییها داشته باشد. چرا که نمیتوان تصور کرد این اتفاق به صورت تصادفی رخ داده باشد.
برای یافتن پاسخ این موضوع، ستارهشناسان شروع به اجرای شبیهسازیهای کامپیوتری کرده تا سناریوهای مختلفی را مدلسازی کنند. آنها دریافتند که تنها در یک حالت میتوان تمامی تکههای این پازل را کنار هم چید: تمامی ستارگان با جرمی در حدود جرم خورشید، بایستی با یک همدم که در فاصله دوری از آنها قرار دارد، متولد شده باشند. با گذشت زمان، حدود 60 درصد از این ستارگان دوتایی آنچنان از هم دور میشوند که هرکدام یک ستاره تک محسوب شده و باقی آنها نیز چنان به هم نزدیک شده که یک سیستم دوتایی فشرده را شکل میدهند.
معنی این پژوهش آن است که هرچند خواهر دوقلوی خورشید هیچگاه رصد نشده است، اما به احتمال زیاد، تولدش همراه با یک همدم ستارهای بوده است. همدمی که به نظر میرسد آنچنان هم کینهتوز نبوده است!
نویسنده همکار این پژوهش میگوید:
نظر ما این است که بله، احتمالا خواهر دوقلوی خورشید وجود داشته است. ما مجموعه شبیهسازیهایی را انجام دادیم تا دریابیم که دلیل توزیع جمعیتی بین ستارههای تک و دوتایی چه بوده است. تنها مدلی که جواب درست داد، این بود که تمامی ستارگان هنگام تولد به صورت دوتایی شکل گرفتهاند. در نهایت این مجموعهها، یا از هم دور افتادهاند یا بسیار به یکدیگر نزدیک شدهاند.
برای بررسی بیشتر صحت این نطریه، شبیهسازیهای انجام شده را باید در مورد ابرهای ستارهای دیگر نیز انجام داد.
زندگي عصر پارينه سنگي از جنوب ايران شروع شد. يك تئوري بسيار قوي توضيح ميده كه با مهاجرت انسان هاي اوليه به جنوب ايران تمدن پيشرفته ي سومري ها شكل گرفت كه امروزه اسناد به جا مانده از آن تمدن از مهمترين اسناد در خصوص ارتباط انسانها با فرا ...
زندگي عصر پارينه سنگي از جنوب ايران شروع شد. يك تئوري بسيار قوي توضيح ميده كه با مهاجرت انسان هاي اوليه به جنوب ايران تمدن پيشرفته ي سومري ها شكل گرفت كه امروزه اسناد به جا مانده از آن تمدن از مهمترين اسناد در خصوص ارتباط انسانها با فرا زميني هاست و با ترجمه متون به جا مانده خدايان را افرادي فرا زميني مي شناسند.